فلسفه دشمنی تکفیری ها با حرم اهل بیت(ع)/پیاده روی اربعین؛ قدرت نمایی نرم شیعه
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۸۹۲۹۸۹
استاد حوزه با بیان اینکه انفجار در حرمین عسکریین(ع) برای مبارزه با امامت به ویژه امام زمان(عج) انجام شد، گفت: علیرغم این کارشکنی ها حضور شیعیان برای زیارت در حرم ائمه(ع) وارد فاز جدیدی شده که پیاده روی چندین میلیونی اربعین شاهد آن است.
به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: بیست و سوم محرم الحرام، مصادف با سالروز تخریب حرم عسکریین(ع) توسط تروریست های تکفیری است؛ جریانی که به اسم اسلام فجیع ترین جنایات را به ویژه علیه شیعه و مقدسات آن اعمال می کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از این رو، به مناسبت فرا رسیدن سالروز قمری این جنایت در بررسی ریشه ها و اهداف این جنایات تکفیری ها و اربابان شان با حجت الاسلام «علیرضا پیروزمند»، عضو هیات علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم گفت وگویی داشته ایم که در ادامه مروح ان تقدیم حضورتان می شود:
به عنوان نخستین سوال بفرمایید چرا گروه های تکفیری، وهابیت و اربابان آنها دست روی حرم مطهر ائمه معصومین(ع) گذاشته اند و در این حرم ها عملیات های تروریستی انجام می دهند؟
برای پاسخ به این پرسش ابتدا اشاره به واژه «تکفیر» می کنم که خود گویای واقعیت پیروانش و طرز تفکرشان است. آنها به دلیل تلقی غلطی که از موضوع توحید و شرک دارند، توجه به هر وجودی به غیر از ذات باری تعالی را مصداق شرک می دانند، لذا رفتار شیعیان و توسل شیعه به ائمه اطهار(ع) را مساوی با شرک ورزی قلمداد می کنند.
از سوی دیگر به دلیل آنکه مشاهد مشرفه مهمترین مکان ها برای ارتباط شیعیان با اهل بیت(ع) محسوب شده و زیارت گاه های مقدس و معتبر آنها به شمار می آید، لذا گروه های تکفیری بر اساس تفکر غلط خود بر می آشوبند و تحمل زیارت شیعه را ندارند در حالی که علمای ما بارها توضیح داده اند که زیارت اهل بیت(ع) به معنای واسطه قرار دادن آنها است نه اینکه آن حضرات(ع) را به عنوان شریک در مقام خالقیت قرار دهیم، ضمن اینکه این واسطه قرار دادن را خدای متعال به عبارات و طرق مختلفی در آیات شریفه مطرح کرده و حضرت رسول(ص) نیز به آن تاکید داشته اند.
ما حتی اگر تاریخ را مرور کنیم می بینیم که این توسل در میان اهل تسنن نیز وجود داشته و دارد. بنابر این، اساس رویکرد فکری و عملی وهابیت و تکفیری های موردحمایت آنها بر منطق و پذیرش حرف منطقی نیست در نتیجه تا جایی که بتوانند به حرم های مقدسه حمله می کنند و اگر به خودشان بود و می توانستند حتی بارگاه پیامبر(ص) را تخریب می کردند.
اما در مورد هتک حرمتی که این فرقه ضاله نسبت به حرم عسکریین(ع) داشتند باید این نکته را بیان کنم که حرمین عسکریین(ع) برای آنها اهمیت مضاعفی داشت، از یک جهت به این دلیل که آنجا سرداب محل غیبت امام زمان(ع) است و آنها به وسیله اقدامات خود نَه تنها می خواستند به قبور ائمه(ع) هتک حرکت کنند بلکه می خواستند نسبت به اعتقاد مهدویت هم جسارت کرده باشند؛ لذا علاوه بر بمب گذاری که در حرم مطهر شد به صورت مجزا بمب گذاری در سرداب مقدس هم اتفاق افتاد و این نشان دهنده آن است که آنان از اعتقاد شیعه به امام عصر(عج) و فرهنگ انتظار می ترسند.
تلقی آنها از مسئله زیارت و توسل چیست که تا این اندازه شیعه را بابت این مساله مورد هجمه قرار می دهند؟
آنها معتقدند که وقتی مومن دار فانی را وداع می گوید ارتباطش با عالم دنیا قطع می شود و لذا بارگاه درست کردن و به زیارت قبور رفتن و به عبارتی حاجت خواستن و واسطه قرار دادن ائمه معصوم علیهم السلام اشتباه است.
اما ... در عمل، خودشان این تفکر را نقض می کنند!
بله، مثال های فراوانی در این مورد وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنم. برای مثال آنها «حجرالاسود» را که یک سنگ و شی است، احترام می کنند اما شیعه را که قبور اهل بیت علیهم السلام را بنابر سنت نبوی تکریم می کند، تکفیر می کنند. لذا باید پرسید چرا احترام به اهل بیت(ع) را که سنت نبوی(ص) است، نمی پذیرید و اما یک سنگ را تکریم می کنید؟
علاوه بر این، وهابیت نسبت به قرآن کریم نیز احترام می کنند و البته که باید احترام به قرآن باشد اما این احترام گذاشتن آنها به این شکل است که حتی اجازه نمی دهند که قرآن روی زمین باشد و افراد در حالی که قرآن روی زمین است آن را قرائت کنند. در حالی که خودِ کاغذ قرآن که قداست ندارد بلکه آن نوشته ها مقدس هستند. پس چرا با پرخاشگری هر چه تمام تر اگر کسی قرآن را روی زمین بگذارد و بخواند مورد سخت ترین و خشن ترین رفتارها قرار می گیرد؟ این سوال ما از آنهاست.
فرهنگ زیارت و قطب بودن قبور ائمه(ع) چه ظرفیتی دارد که استکبار و ایادی ای که در منطقه برای خود گماشته اند، سعی می کنند که با آن مبارزه کنند؟
پشت فرهنگ زیارت یک اعتقاد نهفته است، این اعتقاد است که آنها را آزار می دهد یعنی اعتقاد به امامت و امتداد این خط که در زمان غیبت در قالب ولایت فقیه نمود یافته است.
آنها معتقدند که اعتقاد به امامت در زندگی فردی و اجتماعی یک نقطه کانونی و محوری محسوب می شود که نه تنها تشیع را حفظ کرده بلکه باعث تقویت آن شده و می شود، به همین دلیل به شکل های مختلف سعی می کنند که ارتباط مردم را با ائمه(ع) تضعیف کنند، برای مثال شبهه های اعتقادی مطرح کرده و اصل مساله امامت را زیر سول می برند.
از این رو، گاهی نسبت به موضوع توسل و گاهی نسبت به زیارت شبهه می کنند، اما با تمام این تلاش ها به ویژه بعد از انقلاب اسلامی شاهد تجمعات چند دَه میلیونی برای زیارت هستیم و اساسا حضور شیعیان برای زیارت در حرم ائمه(ع) وارد فاز جدیدی شده که مصداق بارز آن حضور سیل عظیم زائران در جریان پیاده روی اربعین است.
این حضور گسترده در حرم اهل بیت(ع) و به ویژه پیاده روی اربعین، قدرت نمایی و مانور واقعی قدرت تشیع محسوب می شود و طبیعی است که آنها این قدرت را بر نمی تابند.
پایان پیام/248منبع: شبستان
کلیدواژه: دفاع مقدس کنگره بین المللی امام سجاد ع مجلس بندرعباس مسابقات بین المللی قرآن مسابقات قرآنی مسابقات قرآن کانون های مساجد حادثه تروریستی اهواز اربعین حسینی حرم عسکریین اسلام و وهابیت داعش و وهابیت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۸۹۲۹۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقد شهید مطهری به نسبیت اخلاقی علامه طباطبایی / از نظر مطهری دیدگاه علامه سر از نسبیت در میآورد و حد یقفی نخواهد داشت
گروه اندیشه: به مناسبت ایام شهادت استاد مرتضی مطهری نشستی با عنوان «رهاورد فلسفه در اخلاق؛ با نگاهی به کتاب فلسفه اخلاق شهید مطهری» در دانشگاه مفید قم برگزار شد و مجتبی مطهری فرزند آیتالله شهید مطهری و ابوالقاسم فنایی، رئیس دپارتمان فلسفه دانشگاه مفید، از جمله سخنرانان این مراسم بودند.غفلت از کتاب فلسفه اخلاق
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از جماران، محمدحسین مطهری در این نشست با اشاره به اینکه این برنامه درباره دستاوردهای فلسفه برای اخلاق است، گفت: «رابطه فلسفه و اخلاق دقیقاً به قدمت خود فلسفه است و جزء مباحثی نیست که در دورههای متأخر درباره آن گفتوگو شود. درباره پروژهی فلسفه اخلاق شهید مطهری زیاد گفته و نوشته شده است. به نظر میآید شاید از وجهی باعث قدردانی است و از جهتی باعث تأسف است که بیشتر تحقیقات، ناظر به زاویه خاص بحث شهید مطهری در قسمت جاودانگی اخلاقِ «درسهای نقدی بر مارکسیسم» است که به بخشی از نظریه علامه طباطبایی اشکال کردهاند. لذا همه یا اکثر توجهات به آن بخش معطوف شده است و کتاب «فلسفه اخلاق» شهید مطهری که بحث ۱۳ جلسه ایشان در دهه ۵۰ و نزدیک به اواخر حیات شریفشان است، کمتر مورد پرداخت و جستار قرار گرفته است.» محمدحسین مطهری
استاد مطهری: "خوبی را بدی کردن کار ما ایرانیان است
با بتن آرمه کردن ارزشهای اخلاقی، احساس کردند که با علامه همراهی نکنند
ادیب در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: «معمولاً در کتب اخلاق اسلامی میگویند اخلاق جمع خُلق است و خُلق هم یک ملکه نفسانی در انسان است. پس اخلاق عبارت است از علم و دانشی که ملکات نفسانی خوب و بد را در انسان معرفی میکند و به انسان یاد میدهد که چگونه ملکات خوب را در خودمان راسخ کنیم و از ملکات بد پرهیز کنیم. یعنی اخلاق فضیلتگرایانه به نحو بنیادین و پیشفرض در تعریف اخلاق اشراب میشود و از ابتدا اخلاق، فضیلتگرایانه تعریف میشود. اما به نظر میآید امروز وقتی از اخلاق میگوییم، درباره مجموعه گزارههای هنجاری حرف میزنیم که ویژگیهایی دارند و اسمشان را اخلاق گذاشتیم و آنان را از دیگر گزارههای هنجاری متمایز کردیم.»
او تأکید کرد: «من فکر میکنم که تفاوت عمده مرحوم علامه طباطبایی با نراقیین و قبلیها و بعدیها این است که ایشان سراغ این نرفته که از اول اخلاق فضیلتگرایانه را مبنا قرار دهد و بر اساس آن همه چیز را تعریف کند و مستقیم سراغ گزارههای هنجاری آمده است. گزارههای اخلاقی گاهی در قالب «"خوب" و گاهی در قالب "باید" بیان میشود. مرحوم علامه قالب باید را که جمله انشایی است و ظاهر و باطن آن انشایی هم است و صریح در انشا است، اصل گرفته و خوب را بر باید استوار میکند و بر اساس باید، معنا میکند. این برعکس بعضی متفکران دیگر است که خوب را مبنا گرفتند و از آن باید را استخراج کردند.» عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم گفت: «شهید مطهری تصریح میفرمایند که دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی به نسبیت میانجامد و اخلاقیون و متدینین را نگران میکند، برای علاج این نسبیت به نظر ایشان آمده که بنیادهای مستحکم و آهنینی برای اخلاق درست کند تا از گزند تغییرات در امان باشد. علامه اخلاق را در زمرۀ اعتباریات قرار دادند؛ به صراحت هم قرار دادند و همه جای آثار ایشان از رسالة الولایه تا تفسیر المیزان همین است. بعضی از بزرگواران میگفتند که علامه در المیزان دیدگاه دیگری دارند و گویی یک گوشه تصادفاً از دستش دررفته است، در حالی که اساساً اینگونه نیست. علامه در تمام آثار خود بسیار محکم و استوار این مبنا را قبول دارد، پشت آن ایستاده و به لوازمش هم ملتزم است. در المیزان هم دیدگاه ایشان همین است که باید به تفصیل در جای خود بحث شود.» حجتالاسلام و المسلمین مسعود ادیب او افزود: «مرحوم محقق اصفهانی و علامه طباطبایی، نه با عناوین دستهبندی شده و منظم بلکه در لابهلای آثارشان نشان دادند که در اخلاق هنجاری، غایتگرا هستند. مرحوم محقق اصفهانی تصریح میکند که غایت ایشان نظم اجتماعی است، مرحوم علامه تلویحاً این را میگوید ولی غایات دیگری هم در آثار دیگر خود مطرح میکند. پس مجموعاً از نظر حضرات، اخلاق عبارت است از قواعدی که انسانها وضع میکنند نه لزوماً به وضع تعیینی بلکه به وضع تعیُّنی، مثل زبان برای بهبود بخشیدن به رفتارهای خودشان و برای نیل به نتیجهای در ساحت زندگی اجتماعی. حال، این ساحت زندگی اجتماعی را میشود خیلی گستردهتر دید، حتی مقاصد دینی را داخل آن تعریف کرد و گفت که احکام دینی عبارت است از اعتباریاتی که شارع مقدس برای نیل انسان به غایات و اهدافی که دین برای او تعیین کرده، وضع کرده است.» ادیب ادامه داد: «مشکل نسبیت را هم مرحوم علامه خوب توضیح دادند و هم شهید مطهری در این بخش به خوبی بیان کردند که اگر گفتیم اخلاق از اعتبار انسانی برمیخیزد، اعتباریات بیاساس، بیقاعده و دلبخواهی نیست بلکه اعتباریاتی است که هم منشأ آن طبیعت انسان و جامعه انسانی است و هم مقصد آن امور واقعی است. درست است که این گزارهها اعبتاری هستند، اما هم ریشه در واقعیت دارند و هم آثار واقعی به بار میآورند. آثار واقعی آنها مقاصدی است که تعقیب میکنیم و ریشه آنها فطرت انسان، ساختار جسمی انسان، ساختار اجتماعی انسان و همه اینها میتواند باشد. همه آنچه به ساختار انسانی برمیگردد در معرض دگرگونی و تغییر نیست.» او تأکید کرد: «ما اساساً کاری به اخلاق، دین و بحث فلسفی نداریم، اگر تاریخ بشر را مطالعه کنیم میبینیم که انسان در امور بنیادین و اساسی، قرنهای متوالی تغییر نکرده است. انسان حب ذات دارد تغییر نکرده است، انسان شهوت دارد تغییر نکرده است، انسان غضب دارد تغییر نکرده است، انسان میل به زندگی اجتماعی دارد تغییر نکرده است و ... که فهرست نیمهبلندی از اینها میشود تهیه کرد. پس مقاصد و مبانی عرصههایی از زندگی انسان عوض نشده است. البته عرصههایی هم در معرض تغییر قرار گرفته است. بنابراین چنین نیست که بر اساس دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی، همهی اخلاق یک دفعه معروض نسبیت شود بلکه آنچه به عرصههای بنیادین تغییر نکرده یا حتی تغییرناپذیر است.»
مرحوم کمپانی استاد علامه طباطبایی معتقد بود حسن و قبح بنا و قرارداد عقلاست
بر اساس این گزارش دکتر ابوالقاسم فنایی نیز در این نشست با گرامیداشت یاد و خاطره شهید مطهری، گفت: «در فرهنگ ما چیزی به نام "فلسفه اخلاق" به عنوان یک دانش یا شاخه در فلسفه نداشتیم. چیزی که داریم علم اخلاق است که بعضی از اندیشمندان مسلمان در این زمینه تألیفاتی دارند و رویکرد اصلی آن ها، اخلاق فضیلتمدار است. اما در علوم دیگر از جمله در کلام و منطق، بحثهایی داریم که امروزه تحت عنوان "فلسفه اخلاق" طبقهبندی میشوند. از جمله یکی از مهمترین بحثهایی که در کلام، در ذیل بحث افعال الهی مطرح میشود این است که حسن و قبح، عقلی است یا شرعی؟ متکلمان در پاسخ به این سؤال به دو گروه معتزلی و اشعری تقسیم میشوند. عموم متفکران شیعه تا این اواخر به صراحت خودشان را طرفدار نظریه معتزله میدانستند که معتزله قائل بودند به اینکه حسن و قبح، عقلی است.»
اسم رمز ترور؛ «قم» را به خاک و خون می کشیم
نگاه استاد مطهری به آینده جمهوری اسلامی به روایت افروغ ۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904415